عاشورای سال ۷۳، روزی که مشهد الرضا (ع) کربلا شد + تصاویر دلخراش
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۸۱۶۳۳
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ تقویم را که ورق بزنید خرداد ماه پر از حادثههای گوناگون پیش روی شما خودنمایی می کند، ۲۸ سال گذشته هم آخرین روزهای خرداد مشهد عزادار و سوگوار سالار شهیدان بود و حرم مطهر امام رضا(ع) هم به عنوان مرکز سوگواران حسینی، محفلی برای سبک بالی سوگواران و زائران بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساعت دقیقا ۲۶ دقیقه از ۲ ظهر گذشته بود که تیک تاک بمبی شهر را برای ثانیهای در بهت و سکوت برد، هیچکس فکرش را هم نمیکرد که کسی بتواند و جرات کند ارض مقدس مشهد الرضا را به خون زائران و عزاداران آغشته کند.
زائران پس از بهت با کنار زدن غبار دود انفجار سعی داشتند بفهمند چه اتفاقی در صحن و سرای مقدس افتاده است، اما با دیدن پیکرهای سوخته و تکه تکه هر لحظه بر حیرانی شان افزوده میشد و چیزی جز فاجعه ای بزرگ پیش چشمشان نمیآمد.
کربلایی دیگر آن هم در صحن و سرای یادگار سالار شهیدان اتفاق افتاده بود حالا پس از چندین قرن مردم مشهد شاهد کربلایی در دل شهر و در قلب ایران بودند.
شاهدان بعدها از کربلای مشهد گفتند و گفتند که تکه تکه جگر گوشه های ثامن الحجج همه جا را پوشانده بود، از پشت ترنج های ضریح تا گنبد الله وردی خان و سقف گنبد طلا..
آن ها شاهد بودند که قطرات خون دلدادگان امام رضا(ع) و جد او امام حسین(ع) شبکیه های ضریح را لمس کرده و طواف ناقص شان را کامل کردند.
در آن روز سخت و جان فرسا هر کس سعی داشت به سهم خود این فاجعه را به همگان نشان دهد و عکاسان خبری هم از کسانی بودند که به سرعت و پس از شنیدن صدا انفجار خود را به صحن حرم رساندند، عکسی از آن روز در مطبوعات و حالا در سایت ها دست به دست میشود که مظلومیت شهیدان این را حادثه را شهادت میدهد.
در این عکس مامور نیروی انتظامی کودکی سه ساله و خون آلود را بر روی دست خود گرفته بود و از مظلومیت او فریاد می زد، محمود براتی همان مامور نیروی انتظامی است که اکنون سال های بازنشستگی اش را می گذراند، او در خصوص این عکس میگوید: ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ که مصادف با روز عاشورا بود، طبق برنامه همیشه عهدهدار امنیت هیئتهای مذهبی بودم، ساعت از ۱۴:۲۰ گذشته بود که داخل حرم ایستاده بودم و در حال کمک به زائران بودم، همه چیز آرام بود که ناگهان صدای مهیب انفجار بمب آمد، مردم وحشت زده و نگران از محل دور میشدند.
براتی میگوید: بر حسب وظیفهام به طرف محل بمبگذاری رفتم تا به مردم و مجروحان کمک کنم از طرف ایوان طلا که وارد شدم صحنه های بسیار سخت و تلخی پیش روی من بود اما بودن عده ای که به مجروحان کمک میکردند و در آن شرایط کمک حال همدیگر بودند.
او می گوید: وضعیت خیلی بدی بود، در آن شلوغی اطرافم متوجه دختر بچه ای شدم که غرق در خون بود و خانمی او را به من سپرد تا شاید بتوانم آن بچه را به بیمارستانی برسانم، هیچ وقت از یادم نمیرود که وقتی آن دختر حدودا سه ساله را دیدم ضجه ای از دلم رها شد که انگار فرزند خودم را در آن وضع میدیم.
این بازنشسته نیروی انتظامی میگوید: فورا او را به سمت درمانگاه نزدیک حرم بردم، اما درمانگاه بسته بود. به ناچار دوباره به سمت صحن برگشتم، آن کودک در دستان من جان می سپرد ولی من هیچکاری از دستم بر نمیاد زمان خیلی طولانی می گذشت و پس مدتی این دختر بچه را که در دستان من جان سپرد را به آمبولانس سپردم تا به بیرون منتقل کند.
تنها خادم شهید کربلای مشهد الرضا(ع)از هشت کشیک حرم آن روز عاشورا نوبت خادمان کشیک دوم حرم بود و حاج رحیم خوشگفتار تنها خادمی بود که در روز عاشورای مشهد نامه شهادتش امضا شد.
شهید خوش گفتار متولد سال۱۳۰۵ در شهر قم بود و برای زیارت و کار در نوجوانی راهی مشهد شده بود، آن زمان کارگر ساده نانوایی بود، ارادت ویژهاش به اهلبیت(ع) زبان زد عام و خاص بود و به گفته پسرش نماز اول وقتش هیچ وقت به تاخیر نمی افتاد.
پس از انفجار وضعیتی ویژه و عجیب در حرم مطهر و اطراف آنجا حکم فرما بود و این وضعیت باعث شد تا خادمان درهای صحنها را ببندند و جز مسئولان و نیروهای امدادی کسی اجازه ورود نداشته باشد همین باعث شد تا خانواده شهید نتوانند خبری از پدرشان بگیرند.
پسر این شهید بزرگوار از پس از حادثه در حرم مطهر رضوی میگوید: خودم را در آن شلوغی خیابان به ورودی حرم رساندم. همهجا را بسته بودند و اجازه ورود نمیدادند. چند خادم را که از دوستان پدرم بودند، شناختم و جویای حال پدرم شدم آنها همان لحظه به من گفتند چون پدرم در روضه منوره بود، شهید شده است.
حادثه تلخ عاشورای سال ۱۳۷۳ در مطبوعات و از زبان شاهدانعصر آن روز خبرنگاران از مطبوعات مختلف راهی حرم مطهر و بیمارستان های اطراف برای جویا شدن حال مجروحان حادثه شدند، در این میان خبرنگار روزنامه کیهان با تعدادی از مجروحان حادثه به گفتوگو پرداخت.
یکی از مجروحین به نام رسول تبرک از خدام حرم گفت: «در حالیکه پشت بام حرم بودیم ناگهان صدای انفجار مهیبی را شنیدیم و پس از لحظاتی متوجه شدم از سر و صورتم خون جاری شده است».
اصغر پریشان ۲۵ ساله که از کرمان برای زیارت مشهد آمده و بر اثر انفجار بمب از ناحیه پا و سر مجروح گردیده، شدت انفجار را وحشتناک و بیسابقه ذکر کرد و گفت: «دشمنان اسلام خیلی بیشرف هستند که در کنار مرقد امام رضا (ع) اقدام به بمبگذاری میکنند».
یکی از شاهدان حادثه نیز گفت: «در حالیکه سرگرم نیایش بودم، ناگهان صدای انفجار مهیبی که محوطه داخل حرم را به لرزه درآورد شنیدم و سپس صدای ناله و ضجه زنان و کودکان بلند شد». او عوامل این جنایت هولناک را نوکران جیرهخوار استکبار و منافقین کرد.
محمد داوودی که زمان انفجار در منتهیالیه روضه منوره مشغول نماز بود گفت: «پس از شنیدن صدای مهیبی شاهد بودم که جمعی از زائران در خون خود غلطیدند و فریاد یا حسین و یا امام رضا به یکباره در فضا پیچید».
جواد حقیقی که از شیراز برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیهالسلام به مشهد آمده است گفت: «اکثر شهدای این واقعه در حین نماز جان خود را از دست دادند».
او گفت: «به دنبال این حادثه تعداد زیادی قرآن، کتابهای دعا و زیارتنامه آغشته به خون در روضه منوره پراکنده بود».
محمد مجاب استاد دانشگاه از مجروحین حادثه که در بیمارستان قائم مشهد بستری است گفت: «از وضعیت فرزند پنج ساله خود که در زمان انفجار بمب وی را همراهی میکرده بیخبر است».
او که اهل یزد است از مسئولین خواست به طور جدی مساله شناسایی عوامل این حادثه هولناک را دنبال کند و آنها را به مجازات برسانند و گفت: «نمیتوانم صحنههای هولناک جنایت امروز را تشریح کنم».
زینب صابری اهل ساری که پسرش در این واقعه به شهادت رسیده و شوهرش نیز زخمی شده است معتقد است «منافقین بار دیگر با این جنایت آشکارا اعلام کردند که پیرو یزید و شمر و سایر دشمنان اسلام هستند».
مهدی الماسی اهل نیشابور که به شدت از ناحیه سر آسیب دیده است گفت: «اینگونه وقایع نتیجه حمایت امریکا از گروههای تروریستی است». وی ادامه داد: «آمریکا و گروههای وابسته به آن تصور میکنند که میتوانند ملت ایران را از ادامه راه امام حسین (ع) در روز عاشورا بازدارند، اما این اقدامات تروریستی و مظلومیت و حقانیت مردم ما را مشخصتر میکند».
زیبا دلارام زن ۵۰ ساله زابلی از مجروحین این جنایت ددمنشانه که به همراه دختر و داماد خود برای زیارت و شرکت در مراسم عزاداری عاشورا به مشهد سفر کرده در حالی مجروح جنایات منافقین شد که مشغول قرائت و زیارت امام رضا (ع) بود.
او که از ناحیه سر و کتف مجروح شده است گفت: «ای کاش میمردم و شاهد بیحرمتی به ساحت مقدس و حرم امام معصوم (ع) نبودم».
مجید صفایی کودک هشت ساله مشهدی از دیگر مصدوم این جنایت دشمنان معنویت است که از ناحیه صورت و سینه مجروح شده . پدر مجید گفت: «هنگام انفجار من مشغول نماز بودم پسرم در کنار من نشسته بود».
چهارده سال پس از اتفاق انفجار حرم نشریه امتداد در تیرماه ۱۳۸۷ در مصاحبهای با سرتیم حفاظت و خنثیسازی بمب سپاه پاسداران مشهد در آن ایام بوده است انجام داد.
او گفت که هدف منافقان تخریب گنبد بوده است؛ «وقتی رسیدیم، شهدا را جمع کرده بودند. در قسمت بالای سر حضرت(ع)، کنار ستون سمت راست، آثار شعله انفجار دیده میشد. هدف منافقان این بود که یکی از پایهها را بزنند تا گنبد پایین بیاید که فقط عنایت خود امام(ع) بود که این اتفاق نیفتاد. اگر گنبد فرو میریخت، خسارات وحشتناکی به بار میآمد.»
روزنامه خراسان نیز در تاریخ اول مهرماه به جمع شاهدان این حادثه رفت و با بعضی از آنها مصاحبهای انجام داد.
در این مطلب آمده بود:«قرهداغی یکی از مجروحین شدید این حادثه که از ناحیه صورت و شکم شدیدا مورد اصابت ترکشهای انفجار قرار گرفته بود، میگوید:داشتم نماز میخواندم رکعت دوم پس از سجده؛ تا بلند شدم ناگهان احساس کردم از زمین جدا شدهام به طوری که با شدت به دیوار مجاور ضریح مطهر اصابت کردم . من دیدم که چطور بدنهای متلاشی کودکان بر در و دیوار حرم مطهر چسبیده بود. این سعادتی است برای یک شیعه که در حرم امام هشتم(ع) و در روز عاشورا به شهادت برسد، اما توقع ما از مسئولان آن است که با دستگیری و شناسایی عوامل این حادثه هولناک و مجازات آنها، انتقام خون مظلومان را بگیرند...
در جمع مجروحان زنی را دیدم که شوهرش شهید شده بود، فرزندش تکهتکه شده بود و خود نیز از ناحیه سر و صورت آسیب دیده بود به طوری که صحبت کردن حکم شکنجه را برای او داشت.
او میگوید: ما در شمال برنج میکاریم، آرزویمان دیدار آقا بود که نصیب شد اما هیچوقت فکر نمیکردیم که این گونه بشود، من مطمئن هستم که اینان از نسل یزید و شمر هستند.»
«منافقین انفجار بمب در حرم مطهر امام رضا (ع) را به عهده گرفتند» این تیتر روزنامه ها پس از حادثه در حرم مطهر رضوی بود.
روزنامه کیهان مینویسد به گزارش خبرنگار ما یک تلفنکننده ناشناس که خود را سخنگوی گروهک تروریستی منافقین معرفی میکرد در تماس با دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی مشهد مسئولیت انفجار بمب در حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام را به عهده گرفت.
تلفن کننده که با لحن تند و ناسزاگویی ادعاهای خود را مطرح میکرد گفت: این انفجار به انتقام خون آنچه او شهدای ۳۰ خرداد اعلام میکرد بوده است.
او مدعی شد عوامل دیگری نیز در روزهای آینده علیه منافع رژیم نظام جمهوری اسلامی انجام خواهد داد. این تلفن کننده با پرخاش و ناسزاگویی به مسئولین تلفن را قطع کرده است.
خبرهای چاپ شده از ۲۵ سالِ پیش مشهد، حکایت بمب گذاری در حرم را اینگونه بیان میکند که بمب را کسی با عنوان مهدی نحوی با کمک چند نفر از همکارانش به پای ضریح رساند و باعث فاجعه شد.
در لحظات اولیه انفجار علیرضا رحمانی به عنوان یکی عاملان حادثه حرم شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفت و پس از چند روز بازداشت میشود او پس از چهار روز سکوت بالاخره در اظهاراتش از مهدی نحوی به عنوان سرتیم عملیات میگوید و همین اطلاعات و تصویر چهره نگاری او باعث میشود تا پس از بیست و چهار روز از پخش شدن تصویر چهره نگاری عامل شماره یک بمب گذاری حرم در تهران دستگیر شود.
یازدهم مرداد همان سال یک مصاحبه تلویزیونی از مهدی نحوی در رسانه ملی پخش شد در حالی که او روی تخت بیمارستان بود و تنها حرفش این بود که «به دستور سازمان منافقین این کار را انجام دادم و هیچ حرف دیگری ندارم.» او بعد از این اعتراف بر اثر جراحات وارده در بیمارستان جان میسپارد.
روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود آورده است: پیکرهای پاک شهدای جنایت حرم مطهر حضرت رضا (ع) فردا چهارشنبه در مشهد تشییع خواهد شد.
به دنبال انفجار بمب در بارگاه هشتمین پیشوای شیعیان جهان که به شهادت مظلومانه بیست و شش تن از عزاداران حسینی منجر شد، رهبران، شخصیتها، سازمانها، گروهها و مسلمانان در دیگر کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان با ارسال بیانیهها و تلگرافهای تسلیت به محضر مقدس مقام معظم رهبری و رییسحمهوری، تاسف، تالم و انزجار خود را از این اقدام سبعانه منافقین جنایتکار اعلام کردند و خواستار اشد مجازات برای عاملین این عمل تروریستی و ضد انسانی شدند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوانمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: بمب گذاری حرم مطهر روز عاشورا انفجار بمب برای زیارت بمب گذاری امام رضا آن روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۸۱۶۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین میشوم
خانم نازنین فاطمه عیدیان، دونده جوان و آینده دار کشورمان، در بیستم مرداد 1384در تهران متولد شد. وی از سنین پایین به ورزش علاقه داشته و در ابتدا تکواندو کار میکرد، اما در دوران دبیرستان، با تشویق معلم ورزش خود به سمت دو و میدانی کشیده شد و در این رشته استعداد خود را شکوفا کرد. خانم عیدیان در ماده 400 متر با مانع فعالیت میکند و تاکنون افتخارات زیادی را کسب کرده است. از جملهی این افتخارات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کسب مدال طالی قهرمانی نوجوانان آسیا در سال 1401
کسب مدال نقره ی قهرمانی نوجوانان آسیا در سال 1402
کسب مدال طالی قهرمانی جوانان آسیا در سال 1403
کسب مقام اول لیگ جوانان و نوجوانان ایران
از چه زمانی به دو و میدانی عالقه مند شدید و چطور وارد این رشته شدید؟
من داداشم قبلا دو و میدانی کار میکرد و ماده پرتاب دیسک بود و دورادور با این رشته آشنایی داشتم، کلاس هفتم مدرسه که بودم معلم ورزشمان میخواستند تیم دو و میدانی تشکیل بدند. قرار شد درون مدرسهای مسابقه بدیم و در گام بعد در منطقه 4 مسابقه بدهیم. من آنجا برای اولین بار دویدم و نمیدانم مقام آوردم یا خیر، در ادامه نزدیک 2 یا 3 سال تکواندو کار کردم و کلاس هشتم که بودم دوباره از طرف مدرسه در منطقه 4 مسابقه دادیم که من در بخش 600 متر دوم شدم. در مسابقات استان تهران، 60 متر با مانع و پرش سه گام مقام آوردم، بعد از 3 ماه با من تماس گرفتند که برای مسابقات کشوری تمرین کنیم و از طرف استان تهران در این مسابقه شرکت کنیم و چون من شایسته نبودم، در آن زمان از تیم خط خوردم و مجدد همان تکواندو را ادامه دادم. حدودا اواخر اسفند بود که آزمون کمربند مشکی تکواندو داشتیم که به خاطر شیوع بیماری کرونا لغو شد و هیچگونه فعالیت ورزشی نکردم. تا اینکه دو سال بعد به برادرم گفتم یک مربی حرفهای برایم پیدا کند و با آقای روغنی آشنا شدم. ابتدا در بخش 100 متر با مانع تمرین میکردیم و بعد ایشون در داخل سالن از من رکوردگیری کردند که زمان خیلی خوبی را ثبت کردم و از اون موقع به بعد وارد رشته 400 متر با مانع شدم و فکر میکنم با اینکه ریسک بالایی داشت اما بهترین انتخاب بود و این تغییر رشته خیلی توانست به من کمک کند و اگر من اکنون در 100 متر با مانع بودم شاید چهارم یا پنجم کشور بودم یا حتی بدتر، اما در 400 متر با مانع بعد از چند ماه تمرین توانستم در لیگ جوانان و نوجوانان ایران اول بشوم و در سال بعدش، رکورد ملی ایران را زدم و طلای نوجوانان آسیا را به دست آوردم، سال بعد هم به مدال نقره دست پیدا کردم و امسال هم توانستم طلای جوانان آسیا را به دست بیارم.
چه چیزی در رشته دو و میدانی شما را جذب کرد و انگیزه شما برای ادامهی فعالیت در این رشته چیست؟
دو و میدانی رشته سختی است و حمایتها به اندازه کافی وجود ندارد اما من عاشق این رشته هستم و این عشق و علاقه است که مرا هر روز به پیست تمرین میکشاند، حتی در عید نوروز هم هر روز تمرین میکردم. فقط یک روز به خاطر استراحت هفتگی تعطیل بودم و این کار برای من خیلی سخت بود. اما به خاطر مسابقات جهانی آسیا و اینکه امسال سال آخر جوانانم بود، انگیزه داشتم که بهترین عملکرد خودم رو به نمایش بگذارم و مدال کسب کنم. خدارو شکر که تلاشم نتیجه داد، معمولا دوندههای تازه کار و مبتدی خیلی زود دلسرد میشوند، اما چیزی که انگیزه من را از اول تا حالا حفظ کرده، علاقهی من به این رشته بوده و حتی فصل زمستان در وسط برف یک تکه را پارو و شروع به تمرین میکردم یا مثلا در تابستان که هوا خیلی گرم است، ساعت 2 یا 3 بعد از ظهر به ما وقت تمرین میدادند و ما در آن گرما میدویدیم. اما همیشه به این فکر میکردم که روزی مدال میگیرم و افتخارآفرین میشوم و همین فکر به من انگیزه میداد که به تلاش ادامه بدهم.
الگوی ورزشی شما در دوران کودکی و نوجوانی چه کسی بود و چقدر از او الهام گرفتهاید؟
من خیلی آقای تختی رو دوست دارم. بخاطر دارم زمانی که فیلم ایشون رو دیدم، خیلی گریه کردم همچنین آقای دایی هم که اسطورهی ما هستن، الگوی من بودن. سعی کردم مثل آنها رفتار کنم و از آنها درس بگیرم.
بزرگترین موفقیت ورزشی شما تا به امروز از نظر خودتان چه بوده است؟
بدون شک، کسب مدال طلای قهرمانی جوانان آسیا بزرگترین موفقیت ورزشی من تا به امروز بوده است. این مدال برای من ارزش زیادی دارد، چون نه تنها توانستم مدال آسیا رو کسب کنم، بلکه رکورد ایران را هم پایین آوردم.
کسب مدال طلای مسابقات جوانان آسیا چه حسی داشت؟
اگه فیلم مسابقه رو دیده باشید، متوجه میشوید که من در ابتدای مسابقه عقب بودم و بعد از اینکه جلو افتادم، تا آخر مسابقه مطمئن نبودم که اول شدم یا نه. آن لحظه که روی سکو رفتم، یک حس فوق العاده شیرین و وصف نشدنی بود. دوست دارم که همیشه بتوانم این حس رو تجربه کنم، هرچند که میدانم این حس خیلی زودگذر است اما چیزیکه آن لحظه را برایم خیلی خاصتر کرد، این بود که وقتی روی سکو رفتم، سرود ملی ایران به احترام من پخش شد و همه تماشاگران برای احترام به سرود بلند شدند. هیچ حسی تا به امروز به اندازهی آن لحظه قشنگ و غرورآفرین نبوده است.
در آن لحظه به چه فکر میکردی؟
وقتی روی سکو بودم، فقط خدارو شکر میکردم که توانستم به انتظارات همه پاسخ بدهم. چون خیلیها از من انتظار داشتند که مدال طلا را کسب کنم و اگه نقره میگرفتم، اصلا ارزشی نداشت، آن مدال طلا نه فقط برای من، بلکه برای کل کشور یک افتخار بزرگ بود و من تمام تلاش خود را میکنم تا در آینده هم بتوانم افتخارات بیشتری برای کشورم کسب کنم.
در مسیر رسیدن به موفقیت با چه چالشهایی روبرو بودید و چگونه آنها را پشت سر گذاشتید؟
چالشهای زیادی در این مسیر وجود داشت، متاسفانه حمایتها از دوندهها خیلی کم هست برای مثال، ما در لیگ با تیمها قرارداد داریم اما مشخص نیست که پول ما را کی میدهند. این موضوع باعث میشود که با مشکالتی برای خرید لوازم ضروری مثل کفش روبرو شویم، مثلا قبل از مسابقات،به یک کفش میخی خوب نیاز داشتم، اما به خاطر شرایط مالی نتوانستم یه کفش جدید بخرم. همچنین به ماساژور هم نیاز داشتم، اما باز هم به خاطر مشکل مالی نتوانستم تهیه کنم. یکی دیگه از چالشها این است که ما جمعهها هم تمرین داریم، اما چون جایی برای تمرین نداریم، مجبوریم در پارک تمرین کنیم. در پارک ملت که تمرین میکنیم، دائما باید به مردم بگویم که حواسشان باشد که بر روی لاین نیایند و گرما و سرما هم همیشه ما را اذیت میکند، اما الان که فصل بهار شده، شرایط برای تمرین بهتره شده است.
نقش مربیان و خانواده در موفقیتهای شما تا چقدر بوده است؟
هرچی که دارم، از تلاشهای مربیم و زحماتی که خانوادهام برای من کشیدن است. خانواده من از خیلی چیزها گذشتند تا من به اینجا برسم. مثًال مادرم مدتها است که سفر راحتی نرفته، چون من همیشه سر تمرین بودم ام. حتی اگه جایی هم میرفتند، همش نگران این بودند که من تنها هستم و چهکار میکنم. عید نوروز هم که همه مسافرت میروند، ما تمرین میکردیم. مربیم و همسرشون هم همش سر تمرین من بودن، با اینکه می توانستند بگویند که خودم تمرین را انجام بدهم. شاید فقط درصد خیلی کمی از این موفقیتها برای خودم باشد و بخش عمدهاش به خاطر زحمات مربی و خانواده ام است.
مهم ترین اهداف ورزشی شما در حال حاضر و در آینده چه هستند؟
امسال مسابقات جوانان جهان رو داریم و امیدوارم که فدراسیون ما را اعزام کند، خیلی دوست دارم که در فینال این مسابقات بدوم و شاید بتوانم یک اتفاق خیلی خوب را در آنجا رقم بزنم. همچنین خیلی دوست دارم که در المپیک لس آنجلس حضور داشته باشم.
چه پیامی برای دختران و بانوان ایرانی دارید که به دنبال فعالیت در رشتههای ورزشی هستند؟
اولین قدم این است که استعداد خودتون رو پیداکنید. امیدوارم خانوادهها هم با دخترانشون همکاری کنند. خانواده من از خیلی چیزها گذشتند تا من به اینجا برسم. مثلا سه سال آخر مدرسه ام رو نرفتم و خودم در خانه درس خواندم. با وجود تمام سختیها، خانوادهام همیشه پشتم بودن و تمام تالششان رو کردند تا من موفق بشوم. اولین قدم، پیداکردن استعداد است. مطمئن باشید اگه استعدادتان را پیداکنید و برایش تالش کنید، به چیزی که میخواهید میرسید.
خیلیها فکر میکنند که چون من توی تهران زندگی می کنم، امکانات زیادی دارم، اما اینطور نیست. با اینکه در تهران زندگی میکنم، ولی خیلی پول اسنپ دادم تا بتوانم به تمرینات برسم، هزینههای تمرین و زندگی خیلی بالا است، اما من سعی میکردم تا حد امکان اسنپ نگیرم و با مترو بروم یا از چیزهای دیگر میگذشتم تا به تمرین برسم. این چالش ها برای همه وجود دارد و اگر این سختیها نباشد، به آن موفقیتی که میخواهیم نمیرسیم امیدوارم همه دخترا بتوانند استعدادشان را پیدا کنند و به چیزی که میخواهند برسند و هم خودشان و هم خانواده شان رو سربلند کنند.
به غیر از دو و میدانی، به چه فعالیتهای دیگری عالقهمند هستید؟
فوتبال دیدن رو خیلی دوست دارم و طرفدار تیم استقلال هستم. خیلی خوشحالم که الان تیم استقلال صدر جدول است و امیدوارم همینطور پیش برود و بتوانم در جشن قهرمانی در استادیوم حضور داشته باشم. بیشتر وقتم را صرف تمرین میکنم، بعد از تمرین به خانه میروم و با خانواده و دوستانم وقت میگذرانم.
در اوقات فراغت خود چه کارهایی انجام می دهید؟
بعضی وقتا تمریناتمون خیلی سخته و اون روز استراحتمان فقط میتوانم خانه بمانم و استراحت کنم. اما اگر وقت داشته باشم، یک روز در هفته میرم خونه مامان بزرگم یا اینکه با دوستانم بیرون میروم و سینما رفتن رو خیلی دوست دارم. در ایام عید نوروز فیلم هایی که از جشنواره فیلم فجر آمده بودن را میدیدم. کتاب خواندن را هم خیلی دوست دارم و همیشه در اکثر مسابقاتم یک کتاب همراه خود میبرم. چه خوانده باشم و چه نه، ولی حتمًا سعی میکنم یک کتاب با خودم ببرم.
آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
آخرین کتابی که خواندم، کتاب "دیزی دارکر" بود.
نظر شما در مورد وضعیت کنونی دو و میدانی بانوان ایران چیست و چه پیشنهادی برای پیشرفت این رشته دارید؟
خدارو شکر که دو و میدانی بانوان ایران پیشرفت زیادی داشته و روز به روز بهتر میشود هم اینکه خانم فصیحی در المپیک قبلی توانستن شرکت کنند، بعد از چندین سال، خودش یه موفقیت بزرگ است. درکل، دختران ایران خیلی پیشرفت کردن و رکوردها در حال شکستن هستند و سطح مسابقات هم بالا تر میرود. امیدوارم که از ما حمایت بشود و اسپانسر پیدا کنیم. ما برای لیگ اسپانسرهای قوی نداشتیم و همان تیم های همیشگی با یه مبلغ کم با ما قرارداد میبندند همچنین خیلی وقت است که تیم جدیدی اضافه نشده است.
خبرنگار: علی رازی
انتهای خبر/
کد خبر: 1229974 برچسبها ایسکانیوز